سال 1393 مبارررررررررررررررررک
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا .سال نو مبارک عزیزم
انشالله بهترین سال رو داشته باشی عزیز دلم و همیشه سالم و سر حال باشی گلم
امسال سال نو ساعت 20.27.20 شب بود.ماهم خونه موندیم.و مامانی با کمک نازنین فاطمه سفره ی هفت سین رو گذاشتیم.کلی شیطونی کردی.و مامانی به خاطر اینکه دختر کوچولوم به وسایل دست نزنه سفره ی امسال رو روی اپن گذاشت.هر چیزی که مامان می ذاشت می گفتی چیه و وقتی تنگ ماهی رو دیدی پشت هم می گفتی ماهی ماهی.
چند دقیقه قبل سال تحویل هم تو و بابایی رفتین پایین و وقتی سال نو شد اومدین بالا و دخترم کلی مامانی و بابایی روبوس دادی
بعد از سال تحویل هم زودی رفتیم خونه ی باباجون و اونجا هم سال رو تحویل کردیم و آخر هم رفتیم خونه بابا جون(مامانی)و اونجا هم عید دیدنی کردیم.
این عکس برای قبل از سال تحویله که من می خواستم از دخترم عکس بگیرم که عسل کوچولو سیب سفره هفت سین رو برداشت و خورد.و مامانی دوباره یه سیب دیکه برداشت جای قبلی گذاشت.
اینجا هم آماده شدی که بریم خونه ی باباجون